حکمرانی فناوریفناوری

فلسفه و پیشینه سیاستگذاری علم و فناوری

بررسی پیشینه سیاستگذاری علم و فناوری در دنیا یکی از پیش‌نیازهای مهم برای بحث در خصوص سیاستگذاری علم و فناوری در کشور است. نقش علم و فناوری در توسعه جوامع غیرقابل انکار است، به طوری که امروزه شاهد حضور علم و فناوری در همه ابعاد زندگی انسان‌ها هستیم. علم و فناوری یکی از ابزارهای کلیدی توسعه کشورها محسوب می‌شود. با توجه به اینکه هرگونه تغییر و دگرگونی در عرصه علمی در پرتو سیاستگذاری حاصل می‌شود، بنابراین، توجه به این مهم ضروری است. سیاستگذاران اصولی را تبیین و اعلان می‌دارند که به مثابه الگو و راهنما، اقدامات و فعالیت‌های لازم را در جامعه راهبری می‌کنند. سیاستگذاری از جمله مباحثی است که منشأ تحولات اساسی در زمینه‌های علمی و آموزشی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بوده است.

مرور پیشینه نشان می‌دهد که با وجود اینکه در 50 سال اخیر در کشور بر موضوع سیاستگذاری علم و فناوری تأکید شده اما بین آنچه هست با آنچه باید باشد، تفاوت آشکاری وجود دارد. سیاستگذاری به عنوان چراغ راهنما می‌تواند مسیر آینده جوامع در عرصه‌های گوناگون را ترسیم کند. بنابراین، سیاستگذاری علم و فناوری و ترویج علم می‌تواند نقشه راه کشورها در حوزه ارتباط علم و جامعه را ترسیم و ملزومات لازم برای دستیابی کشورها به توسعه پایدار را فراهم سازد. آنچه در ادامه می‌آید مروری است بر پیشینه و فلسفه سیاستگذاری علم و فناوری.

پیدایش علم سیاست

تا پیش از پیدایش سیاستگذاری عمومی، مطالعات سیاسی محدود به زمینه‌های هنجاری و اخلاقی دولت و نهادهای سیاسی بود. فاصله بین تئوری و عمل، پژوهشگران را بر آن داشت تا به جستجوی راه‌های آشتی دادن و همگن کردن تئوری سیاسی و عمل سیاستگذاری بپردازند و از طریق تحلیل تجربی سیاست‌های جاری دولت، خلأ موجود میان مباحث مجرد و نیازهای عینی را پر کنند.

اگر چه پیدایش علم سیاست ریشه در آثار لاسول و لرنر در اوایل دهه پنجاه میلادی دارد، اما نهادینه شدن و گسترش این رشته در دانشگاه‌های غربی به پانزده الی بیست سال بعد، یعنی در اواسط دهه شصت برمی‌گردد. این امر دو دلیل عمده داشت. نخست فشار‌های روز افزون سیاسی-اجتماعی برای استفاده کاربردی از علوم اجتماعی در حل مسائل روزمره چون فقر، تبعیض نژادی، آلودگی محیط زیست. دوم، ظهور و بروز این نظریه که نقش عوامل اقتصادی اجتماعی از قبیل درآمد، تعلیم و تربیت، بیکاری و… در تصمیم‌گیری‌های دولتی و در سیاستگذاری‌ها بیش از عوامل سنتی مانند گرایش‌های حزبی و ایدئولوژی‌های سیاسی مؤثر است.

پیشینه سیاستگذاری علم و فناوری در غرب

پیشینه سیاستگذاری رسمی برای علم در غرب (به ویژه آلمان) به قرن نوزدهم باز می‌گردد. هر چند در بریتانیا نشانه‌های سیاستگذاری علم و فناوری به حدود سال‌های 1900 باز می‌گردد. حتی اگر بخواهیم نشانه‌های دقیق‌تر حمایت حکومت از علم را بیابیم، می‌توان به تشکیل شورای کارشناسان سلطنتی که در 1675 بنا شد اشاره کنیم. این شورا نخست در گرینویچ مستقر بود و اکنون در کمبریج قرار دارد. انگیزه عمده حمایت دولت‌های اروپایی از نهادهای علمی با منافع اقتصادی و سیاسی و گسترش امپراطوری آنها در اواخر قرن نوزدهم باز می‌گشت. حکومت‌های آن روزگار از پژوهش‌های جغرافیایی و زمین شناسی، هم به خاطر منافعی که از منابع مستعمرات جدید خود داشتند و هم، اگرچه با انگیزه‌های محدودتر اما به همان اندازه مهم، به خاطر مسائل بهداشتی و تولید غذا بهره می‌بردند. این انگیزه‌ها به ایجاد مراکز قدرتمندی از فعالیت‌های علمی، آزمایشگاه‌های بهداشتی و تحقیقات کشاورزی دولتی در کشورهای اروپایی منجر شد.

پس از جنگ جهانی اول

اما تحول گسترده‌تر در عرصه حمایت دولتی از توسعه علم بلافاصله پس از جنگ جهانی اول رخ داد. در این دوره سیاست علمی به تدریج به بخشی از سیاست تبدیل و موضوع‌های مربوط به آن در مباحث و گفتگو‌های سیاستمداران وارد شد. برای مثال، در رویکردهای جان برنال و میشل پولانیه سیاست علمی متمرکز و سیاست غیر متمرکز در علم با دیدگاه‌های مارکسیستی و لیبرالیستی آنها پیوند داشته است.

پولانی مفهوم کاملا سیاسی «جمهوری علم» را برای توصیف اجتماعی علمی به کار می‌برد و مرتون از سازگاری نظم دموکراتیک و نهاد انسان سخن می‌گوید. از طرف دیگر نهاد علم و نهاد آموزش با یکدیگر درهم‌تنیدگی غیرقابل‌وصفی دارند و نمی‌توان از سیاستگذاری علم و فناوری و ترویج علم بدون توجه به تحولات سیاستگذاری در نظام آموزشی سخن گفت. ساختار نظام آموزشی اکثر کشورهای غربی در قرن بیستم، ملهم از الگو‌های اروپایی بود. این ساختار سنتی بود و پاسخگوی نیازهای جامعه نبود. از نیمه دوم قرن بیستم شاهد تحولات چشمگیری در نظام‌های آموزشی هستیم.

سیاست علم و سیاست فناوری

سیاست علم برای اولین بار توسط ونوار بوش مدیر دفتر تحقیقات و توسعه علمی آمریکا، وارد پیشینه سیاستمداران شد. در آن زمان نیاز جامعه به کاربرد‌های علوم مختلف در صنایع، توجهات را به اهمیت توسعه علمی و لزوم مداخله دولت در آن رهنمون ساخته بود. در ادامه سیاست فناوری نیز مورد توجه جوامع قرار گرفت. این مفهوم به سیاست‌هایی اشاره داشت که بر فناوری‌ها و بخش‌ها متمرکز بوده و عمدتاً به دنبال انتخاب برندگان و بازندگان از میان فناوری‌ها بود. هدف از معرفی و بکارگیری سیاست فناوری نیز مانند سیاست علمی مسئله توسعه صنعتی و نیاز آن به علوم و فنون گوناگون بود.

طی تکامل تاریخی و از اوایل دهه ۱۹۶۰ با ورود اقتصاددانان به عرصه علم و فناوری، یک بعد جدید به رویکردهای «از علم به فناوری» پیشین اضافه شد: گامی که می‌بایست فناوری را به تولید تجاری برساند یعنی نوآوری. مفهوم سیاست نوآوری از دهه هفتاد میلادی معرفی شد. با گذشت بیش از نیم قرن از معرفی این مفاهیم، مطالعات پیرامون سیاست علم، فناوری و نوآوری پیشرفت چشمگیری داشته ولی کماکان با پیچیدگی روبرو بوده و مفاهیم متعددی برای مواجهه با این مفهوم و ارتقاء دانش پیرامون ابعاد مختلف ایجاد شده است.

پژوهش‌های پیشینه سیاستگذاری علم و فناوری

در میان پژوهش‌های فارسی صورت گرفته در این حوزه می‌توان به مقاله سوزنچی (1398) اشاره کرد. در این مقاله مروری تاریخی بر نحوه تحولات فکری در ارتباط با علم، فناوری و نوآوری و نقش آنها در رشد و توسعه شده است. علاوه بر این روایت کوتاهی از وضعیت علم، فناوری و نوآوری در کشور برای دوره بعد از انقلاب ارائه شده و به صورتی نقادانه، خلأ شکل‌گیری تفکر و نظریه‌پردازی را گوشزد می‌کند. موسوی (1398) به مسیرهای تلاقی و همکاری علم با سیاستگذاری علم و فناوری می‌پردازد. در این دیدگاه فلسفه علم نظامی از ساختارهای مفهومی و گزاره‌ها و فرایندهایی همچون تبیین، حل مسأله، اکتشاف و ارزیابی می‌باشد و در مقابل سیاستگذاری علم و فناوری علم را به عنوان یک نهاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تلقی و نسبت آن را به مقولاتی چون رشد اقتصادی، رقابت‌پذیری، امنیت، اشتغال و رفاه می‌کاود.

در پژوهش دیگری موسوی و الستی (1398) به طرح مدلی نظام‌مند از فرایند سیاستگذاری علم و فناوری می‌پردازند و این مدل را برای انتظام بخشی به موضوعات و تم‌های اخلاقی مرتبط با سیاستگذاری به کار می‌برند. این چارچوب، مسائل اخلاقی مرتبط با سیاستگذاری را در پنج دسته طبقه‌بندی می‌کند: مسائل اخلاقی پیش از تصمیم‌گیری؛ مسائل اخلاقی پس از تصمیم‌گیری؛ مسائل اخلاقی مرتبط با ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و نهادی مؤثر بر سیاستگذاری؛ مسائل اخلاقی ناشی از عملکرد گروه‌های ذینفع؛ و مسائل اخلاقی مرتبط با ایده‌ها و چارچوب‌های هنجاری در ذهن سیاستگذاران.

جمع‌بندی

آنچه در این مقاله بیان شد پیشینه سیاستگذاری علم و فناوری در جهان بود. سیاستگذاری علم و فناوری از اهمیت بالایی برای تعیین جهت و راهبرد توسعه علمی و فناوری در یک کشور یا سازمان دارد. این سیاست‌ها ابزاری اساسی برای تعیین اولویت‌ها، تخصیص منابع، تحقق اهداف و انعکاس تعهدات دولت‌ها نسبت به پیشرفت علمی و تکنولوژی می‌باشد. بررسی پیشینه سیاستگذاری علم و فناوری در دنیا گام مهمی برای پرداختن به سیاستگذاری علم و فناوری در کشور است.

محیط رقابتی جهانی امروزه متأثر از علوم و فناوری‌های جدید یا به عبارتی فناوری عمیق تعاملات جهانی را هر رور پیچیده‌تر می‌کند. فناوری روی دیگری هم دارد که باید به آن توجه شود. سیاستمداران خود را متعهد به پیشرفت علم و فناوری می‌دانند. این تعهدات، همراه با سیاست‌های هوشمندانه، می‌تواند به رشد و پیشرفت جامعه و اقتصادی کشور کمک کند.

امتیاز کاربران: 4.71 ( 4 رای)

علی فردوسی جهرمی

دانشجوی دکتری سیاستگذاری عمومی علاقمند به مطالعه و پژوهش در زمینه حکمرانی فناوری

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا